همین چند دقیقه ی پیش، با دوست عزیز، پژوهشگر و دانشورم آقای سید فرید قاسمی از طریق تلفن تماس گرفتم برای احوالپرسی. (مدتی است خواسته ایم دیدار کنیم و گپ و گفت داشته باشیم، اما از بازی روزگار، این دیدار حاصل نشده است.) در همین ارتباط تلفنی و گپ و گفت کوتاه، همچون همیشه از نکته سنجی و دقت نظر آقای قاسمی عزیز درس گرفتم.
به بنده گفت: این آقایان صدا و سیما انگار نمی خواهند بخوانند و غلط های خود را تصحیح کنند. چند سال است که آقایان مرتب می گویند رَسانه ی صدا و سیما. در حالیکه معنای رَسانه افسوس و حسرت و اندوه است. خوانش درست این واژه رِسانه است که معنای اش انتقال دهنده است. به ایشان گفتم راست اش را بخواهی من هم تفاوت معنای دو خوانش را نمی دانستم و عموما می گفتم رَسانه.
پس از خداحافظی با سید فرید عزیز، برای آنکه «لیطمئن قلبی» حاصل شود، به فرهنگ لغت مراجعه کردم و دیدم که دقت و نکته سنجی سید فرید ما، همچون گذشته است. دقیق، متقن و استوار. برای وسایل ارتباط جمعی، خوانش رِسانه درست است. یک بیت هم مستند سخن سید فرید بود و دیدم مرحوم عمید هم با استناد به همین بیت از مرحوم ناصر خسرو، این خوانش را درست می داند:
تو پنجاه سال از پس عمر ایشان
فسانه شنودی و خوردی رَسانه
با خود گفتم این هم رزق و روزی امروز من بود برای آنکه یکی از نقطه های جهالت خود را پاک کنم.
ممنونم از سید فرید گرامی که هست و سپاسگزارم که خالصانه می آموزد. خدای بزرگ به این سید نازنین عمر با برکت و عزت روزافزون عنایت فرماید.
اکبر نبوی